روزا میگذرن .عالی .پر از شادی .مبارزه .یادگیری . 

صمیمی تر شدن مشخص شدن اکیپا :))  شوخی های بی مزه و بامزه مون  رستوران رفتنای ٤ روز در هفته مون :))) اکثر رشتورانای نزدیک دانشگاهو امتحان کردیم:))  

اما دلیل خیلی خوشحال کننده و مهمی که باعث شد من امروز بیام و ثبتش کنم(کلی روزمره و اینا بود که امان از تنبلی:/ )

اره. پیدا کردن دوست صمیمی دوران ابتداییم بود❤️❤️❤️

فراموش نمیکنم لحظه ای که وارد اتاق شدم منو شناخت خودشو معرفی کرد و پر از بغض شادی بهت و کلی احساس ناب شدم بغل بغل بغل و اشکای مزاحم که نزاشتم مزاحم بشن خیلی :)))  

از هم گفتیم شماره گرفتیم ناهار خوردیم و ظهر با دوستام بودم ولی فکرم با اون بود !! راه برگشت تماما توی گذشته سیر میکردم 

کنج ذهنم دنبال خاطرات بیشتری ازش میگشتم و تماااام طول مسیر لبخندم محو نمیشد 

هعییی روزگار کی فکرشو میکرد بعد١٠ ساال ببینمششش!!! یقین داشتم نمیبینمش اما انگار واقعا دنیا کوچیکه

وای خدا.

چه بزرگ شدیم .خانومی شده :) 

کی میگه دوستای دوران ابتدایی یا کلن طول مدرسه خوب نیستن!؟ دانشگاه خوبه:)) دو تااش عزییزه اولی بیشتر 

بخاطر کهنه بودنش؛)

خدایا مرسی از غافلگیری قشنگت ❤️


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

گاه نوشت های مبین گلستانی قرآن و اهل بیت فانوس خیال همه چي درباره بيمه ديوار صنعتي سبک و مسلح فرازیست مادران ایران مهد سرمایه MSG1300 فروش فلزیاب | 09100061386